Résultats connexes

• appertaining to
  متعلق ب
  plus ...
• inseparable from
  متعلق ب
  plus ...
• belonging to
  متعلق ب
  plus ...
• connected with
  متعلق ب
  plus ...
• malar
  متعلق بالخد
  plus ...
• homoerotic {Med.}
  متعلق ب متعلق {اشْتِهَاءُ المُمَاثِل}، {طب}
  plus ...
• sanguineous (adj.)
  مُتَعَلِّقٌ بِالدَّم
  plus ...
• sanguine (adj.) , {colours}
  مُتَعَلِّقٌ بِالدَّم
  plus ...
• hanging on to
  متعلق ب
  plus ...
• clutching
  متعلق ب
  plus ...
• associated with
  متعلق ب
  plus ...
• holding fast to
  متعلق ب
  plus ...
• gripping
  متعلق ب
  plus ...
• attached to
  متعلق ب
  plus ...
• fond of
  متعلق ب
  plus ...
• toxical (adj.)
  متعلق بالسم
  plus ...
• in love with
  متعلق ب
  plus ...
• keeping to
  متعلق ب
  plus ...
• keeping close to
  متعلق ب
  plus ...
• staying constantly with
  متعلق ب
  plus ...
• persisting in
  متعلق ب
  plus ...
• persevering in
  متعلق ب
  plus ...
• remaining at
  متعلق ب
  plus ...
• holding on to
  متعلق ب
  plus ...
• holding
  متعلق ب
  plus ...
• respecting
  متعلق ب
  plus ...
• hematic (adj.) , {Biol.}
  مُتَعَلِّقٌ بِالدَّم {أحياء}
  plus ...
• hemic (adj.) , {colours}, {Biol.}
  مُتَعَلِّقٌ بِالدَّم {أحياء}
  plus ...
• relevant to
  متعلق ب
  plus ...
• pertinent to
  متعلق ب
  plus ...